
مصطفی عبدالهی– 292 روز از انتصاب سیدامیرحسین قاضی زاده» به ریاست بنیاد شهید و امور ایثارگران سپری شده و دغدغهمندان این بنیاد، منتظرند تا او برنامه خود برای خروج این نهاد خدمترسان از بنگاهداری را اجرایی کند؛ برنامهای که قاضیزاده به تازگی از جزئیات آن هم سخن گفته و روشهایی همچون تهاتر و عرضه در بورس را برای اجرای آن انتخاب کرده است.
«سید حمیدرضا طباطبایی»، مشاور رئیس و مدیرکل ارتباطات و اطلاعرسانی بنیاد شهید و امور ایثارگران، در گفتوگو با خراسان، توضیحاتی در این باره ارائه کرد:
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

الهه آرانیان- صحبت از گل سرخی است که پرپر میشود و به جای اینکه از بین برود، عطر خوشش بیش از پیش در مشام انسانهای آزاده میپیچد. «در کمین گل سرخ» نام کتابی با موضوع زندگی پرفراز و نشیب شهید سپهبد علی صیاد شیرازی در مقاطع مختلف است؛ از کودکی و دوران دانشگاه گرفته تا دوران انقلاب، جنگ تحمیلی و شهادت. محسن مؤمنی شریف، نویسنده این کتاب روایت زندگی شهید صیاد شیرازی را با تعلیق آغاز میکند؛ از آنجا که یک سرهنگ حکم بازداشت او را صادر میکند و نمیداند چند روز بعد صیاد شیرازی جانش را نجات خواهد داد. رهبر انقلاب کتاب «در کمین گل سرخ» را به تقریظ خود مزین کردند و در تحسین آن نوشتند: «این نمونه جالب و بیسابقهای است از گزارش جنگ، در ضمن داستان شیرین زندگی یکی از شخصیتهای آن. آن را یکسره مطالعه کردم. زیبا و هنرمندانه نوشته شدهاست. با بسیاری از حوادث آن کاملاً آشنایم. البته بسیاری دیگر از حوادث آن دوران و نیز مطالب بسیاری از آنچه مربوط به این شهید عزیز است، ناگفته مانده است و این طبیعی است. البته برجستگیهای شخصیت شهید صیاد شیرازی را در نوشته و کتاب به درستی نمیتوان نشان داد. او حقاً نمونهای از یک ارتشی مؤمن و شجاع و فداکار بود. رحمت خدا بر او». با محسن مؤمنی شریف، نویسنده «در کمین گل سرخ» گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پاسخ مدیرعامل اتوبوسرانی مشهد به «خراسان»
ترسول/ کرایه نقدی اتوبوس از هفته آینده به سه هزار تومان افزایش می یابد و عملا کرایه نقدی اتوبوس های مشهد سه برابر شد. نیشابوری مدیرعامل اتوبوسرانی شهرداری مشهد به «خراسان رضوی» گفت: طبق مصوبه شورای شهر پرداخت نقدی بهای خدمات اتوبوسرانی در مشهد به سه هزار تومان افزایش مییابد. وی افزود: هم اکنون مبلغ پرداخت نقدی بهای خدمات طبق مصوبه سال ۹۹، هزار و ۸۰۰ تومان است که با تصویب شورای شهر و تایید فرمانداری، افزایش قیمت به سه هزار تومان از هفته آینده به سازمان اتوبوسرانی ابلاغ شد. وی افزود: پس از افزایش بهای پرداختی با من کارت، افزایش بهای نقدی به پنج هزار تومان توسط شورا تصویب شد اما به تایید فرمانداری نرسید و ابطال شد و اکنون مصوبه جدید به تایید رسید. شایان ذکر است، شورا ابتدا نرخ 5000 تومان را برای کرایه نقدی اتوبوس های مشهد تعیین کرده بود که پیش از این 1000 تومان بود، البته این مصوبه با مخالفت هیئت تطبیق فرمانداری همراه بود که در فاصله تعیین تکلیف این مصوبه، مبلغ 1800 تومان برای کرایه نقدی در نظر گرفته شده بود و حالا با ابلاغ نرخ نهایی، این میزان 3000 تومان تعیین شد. افزایش قیمت بلیت اتوبوس در حالی صورت گرفته که مشهد به عنوان شهر زیارتی میزبان زائران زیادی است که به خصوص در بافت مرکزی و اطراف حرم از اتوبوس استفاده می کنند و این افزایش آن ها را نقره داغ می کند.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پرونده
دلایلی وجود دارد که نشان می دهدشاهکارهای نقاشی، الهامبخش بسیاری از تئوریهای توطئه و داستانهای اسرارآمیز در طول تاریخ هستند. قدمت بعضی از آنها بهقدری به عقب برمیگردد که هیچ راهی برای ما وجود ندارد که از نقاشانش بپرسیم هنگام ساختن آنها به چه فکر میکردند. البته احتمالاتی وجود دارد. پس اینطور میشود که تخیل، ما را به سوی کشف پیامها و نمادهای پنهان در نقاشی سوق میدهد. همچنین در حالی که این جزئیات هوشمندانه و گاهی خرابکارانه در آثار هنری شناخته شده در سطح رمز داوینچی مرموز نیستند،اما شما را وادار کنند با روشهایی جدید و با زاویه نگاه متفاوتی به این نقاشیها نگاه کنید. در پرونده امروز زندگیسلام، به سراغ راز و رمز جالب چند اثر معروف نقاشی رفتیم که پیامهای پنهانشان، شگفت زده تان خواهد کرد.
یک جمجمه بزرگ اما پنهان با تکنیک توهمات نوری
کدام نقاشی؟ تابلوی سفیران اثر؟ هانس هلباین
آیا می توانید جمجمه پنهان شده در سفیران اثر «هانس هلباین» جوان را پیدا کنید؟ نه! برای این مورد نیازی به ذرهبین نخواهید داشت، در واقع بسیار بزرگ است. باور نمی کنید؟ آن حباب مورب بژ و مشکی در پایین نقاشی به جمجمه تبدیل میشود، اگر به نقاشی درست نگاه کنید. از سمت راست یا چپ پایین تصویر نگاهی بیندازید و ببینید آیا جمجمه فوکوس میشود یا خیر؟ این توهمات نوری بسیار مدرنتر از آن زمان و بیاندازه جذابتر و البته حیرتانگیز هستند. «لکان» روان شناس و فیلسوف معروف فرانسوی راجع به این اثر این بحث را باز میکند که در این گونه تصاویر آیا بیننده سوژه است یا ابژه؟ وقتی ماهیت تصویر به دست نقاش به گونهای رازآمیز تصمیم میگیرد که ابژه (تماشاگر پرده نقاشی) نحوه دیدن یا بازتاب نمایش بیننده را تعیین کند، پس این پرده نقاشی است که قبل از بیننده او را دیده است و حضور بیننده را به عنوان تماشاچی به حساب میآورد. پس همزمان جای تابلوی نقاشی و تماشاگر به لحاظ نوع کارکرد تغییر میکند؛ یعنی این پرده نقاشی است که ابژه است و تماشاگر سوژه! شگفتانگیز است نه؟(برای درک بهتر این اثر کتاب «کژنگریستن» از ژیژک را بخوانید.)
پنیر یا نظریه نسبیت اینشتین؟
کدام نقاشی؟ تداوم حافظه| اثر؟ سالوادور دالی
همیشه برداشتهای فلسفی متفاوت و گوناگونی از آثار سورئال هنرمند اسپانیایی، «سالوادور دالی» مطرح شده است. یکی از مشهورترین آثار این نقاش معروف، تداوم حافظه، محصول سال 1931 است. در زمان معرفی این اثر، تفسیر ساعتهای ذوبشده که نمادی از سیال بودن زمان و اشارهای به تئوری نسبیت خاص اینشتین است، مطرح شد. با وجود این، زمانی که یکی از دانشمندان مشهور به اسم «ایلیا پریگوگین» در همین باره سوالاتی را از دالی مطرح کرد، این هنرمند اسپانیایی اعلام کرد که اثر تداوم حافظه با تئوری اینشتین ارتباطی نداشته و مفهوم ساعتهای در حال آب شدن از عکس ذوب شدن پنیر کاممبرت در جلوی آفتاب الهام گرفته شده است. شما چه فکر میکنید؟
سرود مخفی در شام آخر!
کدام نقاشی؟ شام آخر
اثر؟ داوینچی
درباره شاهکار جهانی داوینچی یعنی شام آخر یک نظریه به مراتب عجیب وجود دارد که نوازنده ایتالیایی «جووانی ماریا پالا» کشف کرد که به خوبی میتواند یک ملودی موسیقایی کوچک نوشته شده در نقاشی باشد. اگر پنج خط نت های موسیقی را روی تابلو بکشید، دستان رسولان و قرصهای نان روی میز در جایگاه نتهای یک ملودی موسیقی قرار میگیرند. حال اگر از راست به چپ بخوانید، این نتهای موسیقی یک ملودی کوتاه 40 ثانیهای شبیه سرود را تشکیل میدهند.
فریاد از دست افراط
و تفریط
کدام نقاشی؟ جیغ اثر؟ ادوارد مونک
مونک، نقاش نروژی در اثر مشهور خود، پیغامی بهجا گذاشته است که تا مدتها تصور میشد کار یکی از بازدیدکنندگان اثر بوده است؛ جمله «Kan kun være malet af en gal Mand!» به معنی فقط یک دیوانه میتواند نقاشی کرده باشد! این نوشته همیشه با چشم غیرمسلح قابل مشاهده بوده اما تصاویر مادون قرمز به تشخیص واضحتر نوشته از پس زمینه آن کمک کرده و سپس مقایسه آن با دست خط هنرمند به وضوح نویسندگی مونک را ثابت کرده است. همچنین گفته میشود که در این نقاشی، فریادی را میبینیم که نتیجه ترک شدن ادوارد مونک توسط دو همراه خود است که در پس زمینه تابلوی نقاشی به خوبی به تصویر کشیده شده است. این حالت یعنی فریاد و اعتراض، هنگامی برای یک انسان رخ میدهد که او در یک شرایط غیر طبیعی و به دور از انتظار قرار بگیرد. در واقع این نقاشی یعنی جیغ از ادوارد مونک بیانگر این است که افراط و تفریط در زندگی انسانها سبب از هم گسیختگی انسان چه از نظر روحی و روانی و چه از نظر تعادل رفتاری او میشود. در ضمن، نوشتهها، خاطرات و نامههای مونک نشان میدهد که این هنرمند از افسردگی هم رنج میبرده است.
ماجرای LV در چشم راست مونالیزا
کدام نقاشی؟ مونالیزا اثر؟ لئوناردو داوینچی
«لئوناردو داوینچی» رازهایی را در مشهورترین اثرش پنهان کرده است. تابلوی مونالیزا، تابلویی معروف و پربازدیدترین اثر در موزه لووراست. این بانوی مرموز در واقع حروف اسم هنرمند(LV) را در چشم راستش دارد اما میکروسکوپی وکوچک هستند. شگفتآورتر این که در سال 2015، یک دانشمند فرانسوی با استفاده از فناوری نور بازتابنده ادعا کرد که تصویر دیگری از یک زن را در زیر تصویری که امروز میبینیم، پیدا کرده است. اتفاق نظر بر این است که این «نخستین پیشنویس» داوینچی بود و او روی آن نقاشی کرد تا شاهکار خود را خلق کند. یک سوال دیگر مطرح شده این است که چه چیزی باعث شده لبخند مونالیزا این قدر دلربا و فریبنده باشد؟ «جوزف بارتوسکی»، دندان پزشک و متخصص هنر، نقاشی لئوناردو داوینچی را با دقت مطالعه و ادعا کرده که راز این لبخند این است که مونالیزا دندانهای جلویی خود را از دست داده و این بر حالت چهره وی تأثیر گذاشته است! علاوه بر پیامهای مخفی او، آیا میدانستید که مونالیزا یکی از گرانترین چیزهایی است که تاکنون به سرقت رفته؟
یک اشتباه فاحش یا بیماری روحی؟
کدام نقاشی؟ سلفپرتره
اثر؟ ونسان ونگوگ
«ونسان ونگوگ» یکی از کسانی است که تاثیر شگرفی بر هنر در قرن بیستم داشته است. پرتره او با گوش باندپیچی شده، این هنرمند را در یک اتاق زرد نشان میدهد که گوش راست او مجروح شده است اما در واقعیت، او گوش چپ خود را بریده بود. اختلاف این پرتره با واقعیت، این حقیقت را نشان میدهد که ونگوگ از آینه برای کشیدن تصویری از خودش استفاده کرده است. به نظر میرسد که قطع کردن گوش یک واکنش عجیب و خشن از سوی ونگوگ بوده است! اما تاریخ آن را با این واقعیت توضیح میدهد که وی در هنگام کشیدن این نقاشی، عمیقاً دچار مشکل شده بود و ظاهرا در حال از دست دادن سلامت روحی و ذهنی خود بوده است. حال اشتباه یا بحران روحی، مسئله این است.
زرد، زرد و زرد!
کدام نقاشی؟ گندمزار با کلاغ اثر ونسان ونگوگ
زرد، رنگ غالب نقاشیهای این نقاش معروف «هلندی» است. «ونسان ونگوگ»، بیشتر از هر وقت دیگری در پایان زندگیاش از «رنگ زرد» برای خلق آثارش استفاده میکرد، در حدی که برخی حضور زیاد رنگ زرد در نقاشیهای سالهای آخر او را به یک نقص بینایی ربط میدادند که به «زرد بینی» منجر شده و یکی از عوارض مصرف داروهایی است که امروزه در بیماریهای قلب و عروق کاربرد دارند ولی در آن زمان در درمان صرع و مشکلات گوارشی به کار میرفته است. وی در اواخر عمر به شدت از بیماری روانی و فشار روحی رنج میبرد. جنون وی را به دلیل مسمومیت اش باسرب ، تماس با رنگ و تنفس در آن فضا می دانند.
سلفی نقاش!
کدام نقاشی؟ پرتره آرنولفینی اثر؟ یان ون آیک
«یان ون آیک»، هنرمند قرن پانزدهمی، نمیتوانست در برابر پرتره آرنولفینی معروف خود مقاومت کند و نشانی از خودش به جای نگذارد. «ون آیک» در اقدامی نه چندان محرمانه برای تبلیغ خود روی دیوار پشت این دو شخصیت به زبان لاتین نوشت: «جان ون آیک این جا بود، 1434» اما دو چهره دیگر در این نقاشی بسیار کمتر مورد توجه قرار میگیرند. اگر از نزدیک به آینه روی دیوار نگاه کنید، میتوانید دو نفر را ببینید که به نظر میرسد در جایی روبهروی فردی ایستادهاند. باور عمومی بر این است که کسی که دستش را در آینه بالا آورده، «ون آیک» باشد.
منبع این پرونده: rd.com
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
خراسان آنلاین بررسی کرد
پروژه آبادگران با وسعت۴۷ هکتار در سال ۱۳۷۷ آغاز به کار کرد. در حالی که قرار بود به عنوان یک پروژه گردشگری باشد تبدیل به منطقهای لاکچری نشین در دل کوه شد. حالا سالها از این کوهخواری و احداث آپارتمانها گذشته است، بدون آن که پایانکار یا سندی برای آنها صادر شده باشد. با تغییراتی که در هیئت مدیره شرکت آبادگران ایجاد شد، این مطالبه وجود دارد که این مجموعه تغییر کاربری داده شود و در اختیار زائران قرار گیرد. شریف، مدیرعامل شرکت آبادگران مشهد در گفتوگو با خراسان آنلاین اظهار کرد: مشکل اصلی ما با میراث تغییر کاربری پروژه است زیرا به جای این که زائر در آن مستقر باشد، فرد ثابت در آن مستقر است. بهرهبردار قبلی مورد تایید میراث نبود و مجوز هتلداری نداشت این فرد را خلع ید کردیم، بهرهبردار جدید در حال عقد قرارداد است. ۴۰ واحد متعلق به مجموعه را از مستاجرها پس گرفتیم و آنها را به هتلداری تحویل میدهیم. وی افزود: شرکت آبادگران به کسی سند نداده است، این جا مبایعه نامهای به امضا رسیده که طبق آن امتیاز بهرهبرداری اقامتی واحد فروخته شده و درآمدش متعلق به کسی است که واحد را خریده. عین این مطلب در مجتمع آرمان هم وجود دارد. بخش زیادی از کسانی که دارای مبایعه نامه هستند، این طرح را پذیرفتهاند و حدود ۴۰ نفر از ساکنان هم با این طرح مخالف هستند. مدیرعامل شرکت آبادگران مشهد خاطرنشان کرد: مسکن و شهرسازی عهدهدار پرداخت سهم ۵۵ درصدی شهرداری است، امروز ادعای مسکن و شهرسازی این مسئله نیست و ماجرا همان تغییر کاربری به مجموعه مسکونی است. این پروژه از بیتالمال گرفته شده که تبدیل به مجموعه گردشگری شود.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یادداشت روز
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رهبر انقلاب با بیان توصیه های هشت گانه به مسئولان و کارکنان قوه قضاییه درباره مبارزه با فساد نیز تاکید کردند:
گروه سیاسی-رهبر انقلاب صبح دیروز در دیدار رئیس قوه قضاییه و جمعی از مسئولان و کارکنان دستگاه قضایی به تبیین «سنت هایِ غیرقابل تغییر الهی در جوامع» پرداختند و گفتند: علت سربلندی و پیروزی حیرتآور ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی در برابر حوادث بزرگ و تلخ سال ۱۳۶۰، ایستادگی و تلاش و نهراسیدن از دشمنان بود و این سنت الهی در همه دوره ها قابل تکرار است و باید بدانیم خداوند سال ۱۴۰۱ همان خداوند سال ۱۳۶۰ است. ایشان همچنین قوه قضاییه را رُکنی مهم و تأثیرگذار در مسائل کشور خواندند و توصیههایی هشتگانه همچون اجرای جدی سند تحول در همه سطوح، مبارزه جدی با فساد، جلوگیری از تضییع حقوق عامّه، مراقبت از امنیت روانی مردم، تنظیم رابطه دستگاه قضایی با ضابطان و به سرانجام رساندن پروندههای باز شده در افکار عمومی را خطاب به مسئولان این قوه بیان کردند.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


دوپینگ «جوکر» با اکبر عبدی ورفقا !
مهمانان ویژه مسابقه احسان علیخانی چقدر توانستند شرکتکنندگان را بخندانند؟
مائده کاشیان

انتشار تصاویری از پوشش مهاجم مسلمان سنگالی بایرن مونیخ آلمان که با اقدامات خیرخواهانه خود سبب گسترش و پیشرفت منطقه محل تولدش شده است، در شبکههای اجتماعی مورد توجه قرار گرفت. گفته میشود این بازیکن با لباس بومی کشورش در آلمان دیده می شود و حتی زمانی که در انگلیس برای لیورپول بازی میکرد،با همین لباس رفتوآمد می کرد . در ادامه این مطلب، نگاهی جامعهشناختی به این رفتار و تصمیم قابلتوجه خواهیم داشت.
درگیر نشدن «مانه» با بحران هویت
بحران هویت به معنای آن است که شخص دچار از خودبیگانگی میشود و به بیان ساده، خود را نمیشناسد. نمیداند به کدام فرهنگ، زمانه، بستر و ریشه تعلق دارد یا حس تعلق خود به اینها را از دست داده است بنابراین دچار از خودبیگانگی فرهنگی در معنای عام آن میشود. هیچ نیروی جمعی بیرونی را چه اجباری و چه اختیاری به عنوان بخشی از معنای خویشتن نمیپذیرد، اگرچه از بیرون بر او تحمیل شود. اتفاقی که دقیقا برعکس آن در «مانه» سنگالی با انتخاب پوشش محلی کشورش افتاده است. حالا سوال اساسی این جاست که آیا میتوان به شخص گفت که به فلان فرهنگ و بستر و زمینه اجتماعی باید تعلق داشته باشد یا تعلق دارد یا شخص میتواند بهطور اکتسابی و نه دیکته شده انتخاب کند که به چه زمینهای تعلق داشته باشد؟
آسیبهای کاهش هویت فردیوجمعی با تقلید از «مانه»
حقیقت آن است که نمیتوان به شخصی تحمیل کرد که باید به چه چیزی حس تعلق داشته باشد و بداند هویت او چگونه شکل گرفته است؟ اما از طرفی نمیتوان نادیده گرفت که فرهنگ، زمینه، جامعه، خانواده و تمامی مواردی که منجر به شکلگیری تجارب یک فرد، خاطرات، اعمال، بلوغ و بهطور کلی طی طریق او در مسیر زندگی میشود، در هویت فرد و این که او کیست و از کجا آمده است و آینده او تاثیر دارد بنابراین بهترین راه، یادآوری و بازآفرینی ارزشهای هویتی منسوب به فرهنگ و متن جامعهای است که او در آن متولد شده، رشد کرده و بزرگ شده است. از طرف دیگر اندیشه و ذائقه او، شبکههای اجتماعی و سرمایه اجتماعی به او کمک میکنند هویت خویش را در طول زمان بنا کند. بحران هویت یعنی قطع ارتباط با هویت انتسابی و ناتوانی در یافتن و تثبیت حس تعلق مربوط به چیزی یا جایی که هویت اکتسابی او را میسازد. این مسئله میتواند به از خودبیگانگی، خودباختگی فرهنگی، سرگشتگی، بی هدفی، احساس پوچی و یاس منجر شود. اما «سادیو مانه»، هوشمندانه و در اتفاقی درسآموز با پوشیدن لباس بومی کشورش، مسیر متفاوتی را میپیماید.
تثبیت هویت با پوشیدن لباسهای محلی و بومی
بهطور کلی پوشیدن لباسهای محلی و بومی به عنوان یک نماد توسط کسانی که به آن باور دارند و آن را ارزش میانگارند، قدمی مثبت در مسیر تثبیت هویت آن هاست. همچنین برای یادآوری به کسانی که میتوانند باور کنند و قطعهای از هویت گم شده یا حس تعلق خاطر خود را در اقوام خویش بیابند، میتواند مثمر باشد. اگرچه نباید از نظر دور داشت که این مسئله نباید تنها برای حفظ ظاهر و به صورت صوری انجام شود بلکه باید در عمق شخصیت فرد به صورت پایدار ظاهر شود تا موثر باشد.
گروه ورزش/ آرش رضاوند هافبک تیم استقلال، فصل گذشته به صورت قرضی راهی فولاد شد و عملکرد او در این تیم رضایت کادر فنی را در پی داشت. به همین دلیل باشگاه فولاد به ادامه حضور این بازیکن در جمع شاگردان نکونام تمایل دارد.باشگاه استقلال مخالفتی برای ادامه فعالیت رضاوند در فولاد ندارد اما گفته میشود، برای این مسئله سه راه پیش روی باشگاه جنوبی قرار داده است.اولین راه کار استقلال خرید قطعی رضاوند است اما با توجه به درخواست بالای استقلال برای تبدیل قرارداد رضاوند این پیشنهاد از دستور کار فولادی ها خارج شده است.درخواست دوم استقلالی ها معاوضه رضاوند با علیرضا کوشکی بود که با توجه به مخالفت جواد نکونام این پیشنهاد از سوی فولادی ها رد شد.بعد از به بن بست رسیدن مذاکرات برای سومین بار مسئولان فولاد و استقلال وارد مذاکره شدند و این بار مسئولان استقلال پیشنهاد جدیدی را روی میز گذاشتند؛ پیشنهادی که می تواند یکی از اتفاقات جذاب نقل و انتقالات تابستانی فوتبال ایران را رقم بزند. ظاهرا استقلالی ها در جدیدترین درخواست خود برای انتقال قطعی رضاوند به فولاد، از همتایان خوزستانی خود درخواست کرده اند که به جای کوشکی، احسان پهلوان آبی پوش شود. با توجه به این که هافبک سابق پرسپولیس تنها چند روز است به عضویت فولاد درآمده، در نتیجه طرح این مسئله از سوی استقلال کمی عجیب به نظر می رسد.نکونام که خودش تا پای پیوستن به استقلال نیز پیش رفت، در نهایت در فولاد ماندگار شد و در نتیجه برای بستن تیمی قدرتمند، روی تک تک خریدهایش حساب ویژه ای باز کرده است. باید دید طرح این موضوع از سوی آبی ها با چه واکنشی از سوی فولاد همراه خواهد شد.به هر شکل چیزی که مشخص است، نکونام علاقه خاصی به سبک بازی رضاوند دارد و به نظر می رسد که خود این بازیکن نیز علاقه دارد دوباره در اهواز به فوتبالش ادامه دهد با این حال این بازیکن تابع نظر دو باشگاه است و باید دید استقلال و فولاد در نهایت چگونه با یکدیگر به توافق خواهند رسید. در صورتی که فولاد با پیشنهاد جدید استقلال موافقت کند و آرش رضاوند با احسان پهلوان معاوضه شود، حضور یک پرسپولیسی سابق در جمع آبی پوشان نیز در نوع خود جالب توجه خواهد بود. بازیکنی که در آخرین بازی لیگ بیست و یکم لباس پرسپولیس را بر تن کرد و در اولین بازی لیگ بیست و دوم با پیراهن استقلال به میدان می رود اما هرگز این انتقال به صورت مستقیم بین دو باشگاه رخ نداده است. اتفاقی عجیب اما در عین حال جذاب. احسان پهلوان در دو فصلی که پیراهن پرسپولیس را بر تن کرده بود، یکی از بازیکنان خوب تیم یحیی گل محمدی در میانه میدان بود و نقش مهمی در موفقیت های سرخ پوشان داشت. با این حال، او ترجیح داد در تابستان امسال از تهران به اهواز کوچ کند تا لباس فولاد را بر تن کند.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس گفت: برخی سوپر انقلابیها هیچ کاری برای انقلاب نکردهاند ولی از همه طلبکارند. وی افزود: حضرت امام فرمودند: بهشتی یک ملت بود. واقعاً این شخصیت بینظیر بود. فهمیدند چه کسی را از امام بگیرند. شهید بهشتی میگوید: «هیچ تبلیغی برای اسلام به اندازۀ ساختن یک جامعۀ کوچک نمونۀ اسلامی نمیتواند نافذ و مؤثر باشد. سخنگفتن بس است، عمل کنید. تنها سخنی بگویید که راهگشای عمل باشد. شعار و شعورمان باید به شعار راستین اسلام یعنی عمل صالح سازندۀ اسلامی مزین و آراسته باشد تا بتواند ما را به جلو ببرد.» قالیباف افزود: بنا نیست ما تنبلی کنیم، دهانمان را باز کنیم، هر حرف نپختهای را به زبان بیاوریم و اسم خودمان را بگذاریم انقلابی. به قول حضرت آقا، سوپرانقلابی. بعضیها را نگاه میکنیم، هر چه نگاه میاندازیم که چه کرده؟ هیچ نکرده. ولی از همه هم طلبکار است. هر کسی هم که یک دیکتهای نوشته، ممکن است غلطی هم نوشته، ایراد میگیرد که «آقا چرا یک غلط داری؟» خب، تو که هیچ غلطی نکردهای و عمر خودت را تباه کردهای! حداقل تو حق نداری به اسم انقلاب حرف بزنی. / کانال رسمی پایگاه اطلاعرسانی محمدباقر قالیباف
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

پرونده استیضاح فاطمی امین به احیای وزارت بازرگانی گره خورد
سرنوشت فاطمی امین چه میشود؟
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اختصاصی خراسان
سجادپور- جوانی که مهمان دو برادر برای مشروب خوری بود، با سخن چینی مستانه درباره یک اختلاف قدیمی، آتش برادرکشی را برافروخت.
به گزارش اختصاصی خراسان، شب بیست و نهم خرداد، مرد 29 ساله مجردی که در یک واحد آپارتمانی واقع در بولوار ابوذر کوی طلاب مشهد زندگی می کرد تصمیم گرفت در کنار برادر متاهل خود بساط مشروب خوری پهن کند اما برای تهیه مشروب با هرکدام از دوستان و هم بساطی هایش تماس گرفت، نتیجه ای حاصل نشد. او که دیگر کلافه شده بود با برادر کوچک تر خود مشورت کرد که چگونه به مقداری مشروب دست پیدا کند! «علی» (برادر کوچک تر) که اوضاع را این گونه دید به برادرش گفت: نیازی به تماس با دیگران نیست، خودت لوازم تولید مشروبات الکلی را در خانه داری و در کمتر از ساعتی مشروب تولید می کنی! طولی نکشید که امید وسایل و لوازم مشروبات الکلی را بیرون کشید و در نهایت یک بطری مشروب تولید کرد. دقایقی بعد علی (برادر کوچک تر که متاهل است) دختر خردسالش را به مادرش سپرد که او را به طبقه بالا ببرد تا او و برادرش بساط مشروب خوری را پهن کنند. در همین حال آن ها صدای یکی از دوستان شان را شنیدند که با «سوت زنی» درون کوچه، در واقع آن ها را صدا می زد. لحظاتی بعد با اجازه دو برادر، «حمید» هم به جمع آن ها پیوست تا در کنار یکدیگر به مشروب خوری بپردازند.
در این هنگام «علی» برای خرید مقداری تنقلات به بیرون از منزل رفت تا در کنار مشروبات الکلی، از آن استفاده کنند.
اما او در حالی که چند بسته چیپس و دیگر تنقلات را در دست داشت به همراه یکی دیگر از همسایگان که از اهالی همان ساختمان بود به خانه بازگشت و بدین ترتیب چهار نفری بساط مشروب خوری به راه انداختند.
گزارش خراسان حاکی است: در حالی که عرق مستی بر پیشانی چهارجوان نشسته بود، هرکدام از دری سخن می گفتند. در این میان ناگهان «حمید» سر غده چرکین یک اختلاف قدیمی بین دو برادر را تیغ زد و به سخن چینی در این باره پرداخت. او در همان عالم مستی بر این اختلاف و کینه عمیق دامن زد به گونه ای که «امید» با شنیدن این حرف ها به شدت برآشفت و چهره اش به سرخی گرایید.
او که انتظار شنیدن این سخنان را نداشت، از شدت خشم ناگهان بساط مشروب خوری را به هم ریخت و به درون اتاق رفت.
او از داخل کمد دیواری اتاق، یک قبضه قمه را برداشت و فریاد زنان در حال خروج از اتاق بود که برادرش را روبه روی خود دید. دیگر کنترل خود را از دست داد و با همان حالت مستی، شاهرگ گردن برادرش را برید! برادر کوچک تر خون آلود روی زمین افتاد و لحظاتی بعد جان خود را از دست داد. مشروب خوران که دیگر به شدت ترسیده بودند با نیروهای امدادی تماس گرفتند و بدین ترتیب مشخص شد که «علی» بر اثر عوارض ناشی از اصابت چاقو به قتل رسیده است.
دقایقی بعد خبر این جنایت در بی سیم های پلیس پیچید و گروهی از افسران دایره تجسس کلانتری رسالت مشهد به سرپرستی سروان قرایی (رئیس تجسس) عازم خیابان ابوذر شدند و به تحقیق در این باره پرداختند.
آنان با تایید درستی خبر، در حالی مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد اعلام کردند که «امید» (متهم به قتل) نیز هنوز حیرت زده در محل وقوع جنایت ایستاده بود. عقربه های ساعت به نیمه شب نزدیک می شد که قاضی «محمود عارفی راد» برای بررسی صحنه این جنایت تکان دهنده، وارد واحد آپارتمانی شد و بدین ترتیب تحقیقات میدانی درباره این ماجرا ادامه یافت. «امید» که متولد سال 71 است، با اظهار ندامت از برادرکشی به دلیل سخن چینی در حضور قاضی «عارفی راد» گفت: سال ها قبل مادرم به دلیل اختلافاتی که با پدرم داشت از او طلاق گرفت و با مرد دیگری ازدواج کرد. ما هم در کنار شوهر مادرمان زندگی می کردیم. اما علی در حالی ازدواج کرد که من هنوز مجرد بودم. روز حادثه قصد داشتیم بساط مشروب خوری را پهن کنیم که دوستان مان نیز به ما اضافه شدند ولی «حمید» ماجراهای قدیمی را لو داد که من خبری نداشتم به همین دلیل خیلی عصبانی شدم و با قمه به برادرم حمله کردم ولی حالا خیلی پشیمانم که چرا دست به چنین کاری زدم و این گونه جان برادرم را گرفتم. گزارش خراسان حاکی است: در حالی که تحقیقات قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد تا سپیده دم به طول انجامید، دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی صادر شد و «امید» متهم به قتل نیز در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفت تا زوایای پنهان این جنایت توسط سروان منفرد (افسر پرونده) مورد واکاوی های دقیق قرار گیرد. از سوی دیگر با دستور قاضی «محمود عارفی راد» دو متهم دیگر که در صحنه جنایت حضور داشتند نیز تحت تعقیب قرار گرفتند و به پلیس آگاهی هدایت شدند تا نقش هریک از آنان در وقوع این جنایت تکان دهنده مشخص شود.
بنابر گزارش خراسان، همسایه متاهل دو برادر نیز که در صحنه جنایت حضور داشت در بازجویی های تخصصی اظهارات «امید» (متهم به قتل) را در حالی تایید کرد که از مقتول حادثه یک دختر خردسال باقی مانده است.
شایان ذکر است در بازرسی از منزل، ابزار و ادوات تولید مشروبات الکلی به همراه مقادیری مشروب در حال تخمیر نیز کشف شد.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


وحید تفریحی/ «شربت آبلیمو بخور! معجزه اس واسه این روزا !» حتما انتظار داشتید از قبض و گاز و کنتور و علمک و این جور چیزها بخوانید اما زهی خیال باطل! همان طور که نبات را داخل فنجان چای هم می زند، گرمای هوا را با نگاه به همکارش یادآوری می کند و شروع می کند به واگویه کردن مزایا و فواید شربت آب لیمو برای این روزهای گرم مشهد! ساعت از 9 صبح گذشته که وارد ساختمان اداره گاز منطقه 3 مشهد می شوم، میدان مادر، چند قدمی اداره امور مالیاتی. آن چنان خبری از ارباب رجوع نیست، تک و توک در برخی اتاق ها در حال پیگیری کارها هستند. چرخی در طبقه اول می زنم که بیشتر مراجعات مردم مربوط به همین طبقه است. تعدادی از کارمندان انتهای سالن، کنار پنجره در حال گپ و گفت هستند. البته واگذاری بسیاری از کارها و اقدامات به دفاتر پیشخوان بی تاثیر در خلوتی ادارات گاز نیست. میز پاسخگویی به ارباب رجوع هم، همه مراجعات ابتدایی را به گوشه ای از ساختمان اداره منتقل می کند، جایی پشت ساختمان که اول با انباری از کنتورهای گاز مواجه می شوی و با کمی بررسی و سرک کشیدن باید در اتاق پاسخگویی به ارباب رجوع را بیابی. دو کارمند در این اتاق پاسخگوی سوالات مراجعان هستند و بخش زیادی از همان مراجعات حداقلی را پاسخ می دهند و اگر نیاز به پیگیری بیشتری باشد به داخل ساختمان راهنمایی می کنند. همین واگذاری کارها به بخش هایی خارج از شرکت گاز از جمله دفاتر پیشخوان، عاملی برای گلایه های مردم شده است، آن ها از این که برای انجام کارهای خود پاسکاری می شوند گلایه دارند. یک خانم و آقای موتور سوار که حدود ساعت 10 به این اداره مراجعه می کنند، در کمتر از 5 دقیقه دست خالی و با چهره ای نالان از اداره خارج می شوند. با آن ها همکلام می شوم، دادشان را از پاسکاری های بی نتیجه بین این اداره و آن اداره به «خراسان» واگویه می کنند و می گویند: درخواست انشعاب و کنتور گاز داشتیم اما 4، 5 روز است که معطلیم و هربار ما را به یک اداره پاس می دهند. امور مشترکین خیلی اذیت می کند، کسی که می خواهد از شرکت گاز کنتور بگیرد باید مستقیم از خود شرکت گاز خرید کند، چرا ما را به امور مشترکین حواله می دهند که باعث معطلی مردم شود؟ پول را واریز کردیم اما امورمشترکین هنوز پول را به شرکت گاز واریز نکرده! تا تاییدیه پرداخت به شرکت گاز برسد، چند روز معطل می شویم. فرزند من بیمار پروانه ای است و 4 روز است که امکان استفاده از حمام را نداریم. البته این جا که آمدم مرا راهنمایی کردند و باید دوباره بروم امور مشترکین. باور کنید برای انشعاب برق، مستقیم به اداره برق مراجعه کردیم و برگه ای دادند که از طریق آن و به وسیله عابربانک هزینه را پرداخت کردیم و فردای آن روز برق ما وصل شد، اما این جا در شرکت گاز 4، 5 روز است که معطلیم.
دوباره وارد ساختمان می شوم. مرد میان سالی که برای پیگیری تقسیط جریمه میلیونی اش چند اداره گاز را رفته و برگشته ،حالا برای دریافت دستور تقسیط به اداره گاز این منطقه آمده است. می خواهم از آسانسور برای رفتن به طبقات بالا استفاده کنم اما آسانسور خراب است یا قطع است، خدا می داند! همراه با آن مرد میان سال که با زحمت فراوان پله ها را بالا می رود، به طبقه دوم می روم تا پس از حدود یک ساعت و نیم بازدید سرزده، خداقوتی به رئیس اداره گاز منطقه 3 مشهد بگویم. بدون معطلی وارد دفتر رئیس می شوم. خودم را معرفی می کنم و می گویم که چند ساعتی این جا مهمان شما بودیم و روند خدمات و پاسخگویی به ارباب رجوع را بررسی کردیم. جا می خورد، گاردی می گیرد و البته مودبانه از هماهنگی با حراست و روابط عمومی سوال می کند. روند کار و گزارش های سرزده «خراسان رضوی» را که برایش باز می کنم، با روی باز همکلام با ما درباره برخی گلایه های مردم توضیحاتی می دهد، هرچند تاکید می کند این توضیحات غیررسمی است و توضیحات رسمی باید از روابط عمومی شرکت گاز اخذ شود. در بین توضیحات، یکی از کارمندان به همراه همان مرد میان سال وارد اتاق می شوند، کارمند برخی از تخلفات مستاجر این فرد را بازگو می کند و از رئیس درباره اجازه تقسیط جریمه سوال می کند. «رزازیان» رئیس این منطقه نگاهی به پیرمرد می کند، دلسوزانه وقت می گذارد و درخواست او را بررسی می کند، رو به کارمندش می گوید که ایرادی ندارد و همان دستوری که قبلا داده شده برای تقسیط بخشی از بدهی انجام شود. پیرمرد هم خوشحال از به نتیجه رسیدن کارش، اتاق را ترک می کند و دوباره همراه او، پله ها را این بار رو به خروجی ساختمان طی می کنم.
«مشکلی ندارد شما با شماره گویا 1594 تماس بگیرید و کلید شماره 2 را فشار دهید راهنماییتان میکند، حتماً تصویر آخرین خوانش کنتور را بفرستید تا برایتان قبض صادر شود اگرنه مشکلساز میشود»
وارد دفتر میشوم دمای هوا خیلی مطبوع است به کولر نگاه میکنم. دما روی 17 درجه تنظیمشده است یعنی کمترین دمای ممکن درحالیکه اعلامشده دمای کولرها باید روی 24 تنظیم شود، به ویژه این روزها که شرجی 42 درجهای هوا فشار مضاعفی را به شبکه برق آورده و قطعی برق اجتنابناپذیر است.از مسئول دفتر سراغ مدیر را میگیریم میگوید نیست. میگویم خبرنگارم آیا مدیر مأموریت است فردا میآید؟ میگوید معلوم نیست .دفتر را ترک میکنم. به دفتر مدیر منطقه 10 میروم، مسئول دفتر با چاقسلامتی میپرسد چه کمکی میتوانم بکنم .سراغ مدیر را میگیرم که نیست. دریچه کولر توجهم را جلب میکند که باد کمجانی از آن وارد دفتر میشود. میگویم چرا دفتر این مدیر کولرگازی ندارد و دما گرمتر از طبقات پایینتر است؟ مسئول دفتر میگوید: خوب منطقه 10 بهتازگی تفکیکشده که قبلاً داخل همین ساختمان بوده و دفتر مدیر منطقه 4 از قبل کولر داشته بقیه ساختمان با همین سیستم برودتی که در همکف فعال است خنک میشود...
بهاره موفقی/ اداره گاز منطقه 9 و منطقه 7در یک ساختمان مشترک هستند که قسمت سمت راست سالن مربوط به امور مشترکین منطقه 9 میشود. اداره کاملاً خلوت است و در طول مدت حضورم در آن جا جز دو تا سه مراجعه کننده، شخص دیگری حضور پیدا نکرده است.گرما و دمای بالای هوا باعث شده بود لیوان های چای و آب روی میزها خوش رقصی کند. بالاخره حضور من در آن جا توجه کارمندان را جلب میکند و زیرچشمی مرا میپایند، طوری که یکی از کارمندان با صدایی آهسته خطاب به همکارش میگوید: نکند بازرس باشد. از روی صندلی بلند میشوم و به قسمتهای مختلف میروم که نگهبان از راه میرسد و علت حضورم را جویا میشود. من که منتظر یکی از همکارانم بودم که او هم برای بازدید از اداره گاز منطقه 7 مأمور شده بود، به نگهبان اعلام کردم که منتظر کسی هستم. همانجا همکارم از راه رسید و نگهبان مشغول صحبت با او میشود که فرصت را غنیمت میشمرم و با آسانسور به طبقات بالا میروم. طبقه اول کاملاً خلوت است و جز کارمندان هیچ مراجعی حضور ندارد. چند کارمند پشت میز نشستهاند و با یکدیگر مشغول گفت وگو هستند. در داخل اتاقها همروی همه میزها دمابان چای قرار دارد. در طبقه اول جلوی درِ آسانسور هم سطلهای تفکیک زباله قرار دارد که لیوانهای یکبارمصرف پلاستیکی داخل زبالههای کاغذی انداختهشده است. در طبقه دوم هم جز کارمندان، خبری از حضور دیگران نیست. بهمحض این که با آسانسور به طبقه همکف می رسم، نگهبان را میبینم که جلوی درِ آسانسور منتظر من ایستاده و دوباره دلیل حضورم را جویا میشود که به او اعلام میکنم قصد خروج را دارم.
هنوز آفتاب زورش به آزار دادن کسی نمی رسد که ساعت نزدیک 9 شده پس برای دیر نکردن باید خود را به اداره مد نظر برسانم؛ پیش از آن هرچه به دنبال ارباب رجوع در مقابل درِ ورودی می گشتم هیچ خبری از کسی نبود جز چند نفر کارگری که مشغول بنایی برای اداره گاز منطقه یک بودند و احتمالا داشتند خستگی اول صبحشان را در می کردند.
غلامی/ مقصد امروز، ساختمانی است در خیابان میرفندرسکی که به صورت مشترک اداره گاز منطقه 7 و 9 است. چند دقیقهای از ساعت 9 صبح گذشته ولی در اداره گاز منطقه 7 رفت و آمدی دیده نمیشود؛ به محض ورود به ساختمان، مرد نسبتاً جوانِ لاغراندامی مانع ورودم میشود و میپرسد: برای چه کاری آمدهای؟ میگویم برای پیگیری انشعاب گاز، البته میخواهم منتظر باشم همراهم بیاید. با دست به میز روبه رو اشاره میکند، آن جا برای انشعاب است. نمیدانم نبود مراجعهکننده باعث شده هیچ کدام از کارمندان ماسک نداشته باشند یا اعلام شده ادارات دولتی ملزم به رعایت پروتکلها نیستند و من بیاطلاعام! به هر حال، از مأمور حراست عبور میکنم، ولی او سایه به سایه پشت سرم میآید. هیچ کس در سالن نیست. درهای اتاقها باز است، داخل اتاق خدمات مشترکین را نگاه میکنم دو کارمند مشغول صحبت با هم هستند. هنوز سر نچرخاندهام که مأمور حراست باز هم جلوی چشمم است؛ زاویه ایستادنش را طوری تنظیم میکند که نتوانم جا به جا شوم، گویا به خلوتی این جا عادت کرده و میگوید: بگو چه کار داری؟ گفتم: عرض کردم برای پیگیری انشعاب آمدهام، باید صبر کنم تا همراهم برسد، میخواهم در این فرصت با مدیرتان صحبت کنم، اتاقشان کجاست؟ جواب میدهد: مدیرمان نیست ، نیامده هنوز. میپرسم اتاقش کجاست؟ جوابم را نمیدهد نظرش به آن طرف سالن جلب میشود، رو به من میگوید: همین جا بمانید، آن خانم کجا رفت؟! قدم تند میکند و به سمت دیگر سالن میرود، خب بعد از خلاصی از دست حراست؛ سالن را طی میکنم و نگاهی به اطراف میاندازم. بالاخره یک نفر وارد سالن میشود و در نبود مأمور حراست به سمت پیشخوانی که وسط سالن قرار دارد میرود، کارمند بعد از پرسیدن چند سوال از جمله شماره انشعاب او را به همکار کنار دستیاش ارجاع میدهد.
با گرد و خاک ناشی از عملیات ساختمانی مهمان شرکت گاز منطقه یک شدیم، شرکتی که درست در نقطه صفر مرزی حاشیه شهر مشهد قرار گرفته است، سکوتی عجیب در راهروهای این جا حاکم است و از مراجعه کننده خبری نیست، عقربه ها ساعت 9 را نشان می دهد، از داخل اتاق شیشه ای بخش خدمات امور مشترکین باد سرد کولرها نیز به درون راهرو می وزید و کارمندان این بخش نیز هر کدام با گوشی همراهشان مشغول بودند، روی شیشه کاغذی چسبانده بودند که به افرادی که بدون ماسک وارد شوند خدمات رسانی نمی شود درحالی که خود کارمندان هیچ کدام ماسک نداشتند، هر چه زمان می گذشت حتی یک مراجعه کننده هم وارد این اداره نمی شد ،تصمیم گرفتم به اتاق های این اداره سری بزنم ، برخی از کارمندان کولرها رو خاموش کرده و پنجره اتاقشان را باز گذاشته بودند برخی از کارمندان نیز که ظاهرا طاقت گرمای اول صبح را هم نداشتند دمای کولر را بالا گذاشته و لذت می بردند، از طرفی چراغ برخی از اتاق ها خاموش بود و به نظر می رسید که در راستای صرفه جویی گام برداشته اند، نیم ساعتی از حضورم در این اداره گذشته بود نگاهی به در و دیوارهای شرکت گاز انداختم ، شیک و مرتب و لوازم ایمنی از جمله اطفای حریق در سالن نیز وجود داشت اما همچنان سکوت این اداره را گرفته بود و انگار مردم مناطق حاشیه شهر مشکلی ندارند، به سمت اتاق رئیس رفتم و با معرفی خود گپ و گفتی با هم داشتیم و از مشاهداتم به او گفتم، از خلوتی تا بیکاری همکاران و بازی کردن با گوشی همراه و ... را با او در میان گذاشتم پاسخ های اسکندریان رئیس شرکت گاز منطقه یک نشان می داد که ظاهرا نمی خواهد مشاهدات من را توجیه کند اما از من خواست که به عنوان یک شهروند پاسخ سوالات را بدهم و برای مصاحبه باید با روابط عمومی شرکت گاز استان هماهنگ شده باشد، از اتاق رئیس که بیرون آمدم مردی میان سال در پشت در اتاق امور مشترکین پوشه مچاله به دست ایستاده بود، کلافگی از قیافه اش پیدا بود و منتظر بود صدایش بزنند تا داخل اتاق شود، پای درد دل او نشستم که متوجه شدم که دل پردردی دارد و از روستای کنویست در حاشیه مشهد به این جا آمده است، روستایی که از حاشیه شهر مشهد که جزئی از متن شهر مشهد است و تنها به خاطر دلخوشی داشتن یک سرپناه در اطراف شهر مشهد ساکن شده است، او برای نصب علمک گاز یک سالی است از مناطق مختلف شرکت گاز پاسکاری می شود، موضوع این فرد را با یکی از کارمندان بخش خدمات امور مشترکین در میان می گذارم و با این جمله که کاری از دست ما بر نمی آید ، این فرد را به یکی از اتاق ها راهنمایی کرد تا شاید مشکلش حل شود.
اداره گاز منطقه 5 مقصد دیگر ما برای گزارش سرزده از این اداره در بولوار بهمن و خیابان خواجه ربیع بود، محدوده ای در حاشیه شهر مشهد، بعد از ورود به ساختمان دو طبقه این اداره، خاموشی چراغ راهروها و اتاق ها، خلوت بودن و حتی بسته بودن در اتاق ها این تصور را ایجاد می کرد که انگار اداره تعطیل است اما به نظر می رسد این کار برای جلوگیری از اتلاف انرژی بوده، چون نورگیر بزرگی که در وسط ساختمان تا طبقات بالا ایجاد شده به اندازه کافی نور برای راه انداختن کار مردم دارد، هرچند وقتی در راهروی طبقه اول و کنار در اتاق های کارشناسان و مهندسین ناظر این شرکت تی و سطل آب و ترولی پذیرایی و حتی درهای کنده شده سرویس بهداشتی، سطل آشغال بزرگ، نایلون های کاغذ باطله و کیسه سیمان نصفه را می بینیم، ظن تعطیلی، تعمیرات یا حتی خستگی کارمندان این اداره تقویت می شود.
یکی دیگر از مراجعه کنندگان این طبقه روایتی مشابه از گلایه تاخیرهای شرکت گاز برای نصب انشعاب جدید را مطرح می کند و می گوید : یکسره ما را سرمی دوانند، هزار مدل تاییدیه و نامه و مجوز گرفتیم، چند ماه انتظار برای یک انشعاب مگر چه خبر است، یکی، دو شرکت پیمانکار دارند که همه کار را به همان دو تا سپره اند، خب چرا این کار را انحصاری می کنند؟ چرا تعداد پیمانکارها را اضافه نمی کنند؟ ما اگر مشکل شهرداری یا سند و ... را داشتیم باز مشکلی نبود اما ما کسانی هستیم که همه مدارکمان آماده و کامل است، اما باز هم پاسخ درستی نمی دهند.
عرفانیان – در ادامه برنامه تهیه گزارش های میدانی سرزده از ادارات و نهادها روز گذشته به سراغ شرکت گاز خراسان رضوی در ابتدای خیابان پیام قبلی که مدتی است به مهندس تغییر نام داده رفتیم ، با توجه به رویکرد شرکت گاز براستفاده از سامانه های آنلاین ،تعداد مراجعه کنندگان حضوری در شرکت گاز کم هستند ، از خانمی که درسالن منتظر انجام کار اداری است سوال می کنم از نحوه انجام کار اداری و پاسخگویی کارمندان شرکت گاز راضی هستید،می گوید : من نماینده یک واحد تولیدی ایزوگام در جاده کلات هستم که با توجه به نوع کارمان نیاز مبرم با مصرف بالایی به گاز داریم و ابتدا چون زمین مان از اول کاربری کشاورزی داشت چند ماهی به جهاد کشاورزی می رفتیم تا هزینه ها را پرداختیم و روال اداری را طی کردیم والان 3 روز است که به شرکت گاز می آیم .
در انتهای گزارش میدانی برای طرح چند سوال و عرض خدا قوت وخسته نباشید به سراغ مدیرعامل شرکت گاز خراسان رضوی می رویم که مدیر دفتر وی می گوید : آقای مهندس حسن افتخاری در جلسه حضور دارند ، مدیر روابط عمومی شرکت گاز هم توضیح می دهد که بلافاصله بعد از اتمام جلسه ارتباط تلفنی با شما می گیریم، برای پاسخ گویی به سوال ها حدود یک ساعت پس از برگشت به روزنامه مدیر شرکت گاز استان در تماس تلفنی با روزنامه اعلام آمادگی می کند . اولین سوال روزنامه خراسان از وی این است که با توجه به این که سال گذشته در زمان اوج مصرف گاز در زمستان مجبور به قطع گاز تعدادی از واحدهای تولیدی و صنعتی استان شدیم که به تعطیلی موقت برخی از آن ها منجر شد به طور مثال فولاد خراسان به عنوان یکی از واحدهای بزرگ صنعتی استان اعلام کرده که سال گذشته 5ماه به دلیل قطع برق و گاز تعطیل شده است چه تمهیداتی الان در زمان کاهش مصرف گاز برای ذخیره گاز در فصل اوج مصرف دارید ؟ گفت : این که چه اقداماتی انجام دهیم در واقع ما یک زنجیره ای از تولید تا توزیع برای گاز داریم که حاصل کار شرکت های بهره برداری از چاه های گاز ، پالایشگاه گاز ، خطوط انتقال و ما به عنوان آخرین حلقه از این زنجیره است که خوشبختانه در خراسان رضوی یک واحد مستقل داریم در پالایشگاه گاز خانگیران که الان در شرایط کم مصرفی حدودا روزی 10 میلیون مترمکعب گاز به چاه های گاز تزریق می کنند و این کار در فصل گرم سال بین 6تا 8ماه انجام می شود و در زمستان که زمان اوج مصرف هست تا روزی 20 میلیون مترمکعب گاز برداشت می کنیم.
ترسول_ ساعت 9 صبح است و با مراجعه به اداره گاز منطقه 2 مشهد واقع در چهار راه خیام، خیابان مهندس وارد ساختمانی می شوم. ساختمان خلوت است، هیچ مراجعه کننده دیگری در کار نیست، ظاهرا شهروندان کارهای شان را به صورت آنلاین و تلفنی پیگیری می کنند. تنها یک کارمند برای راهنمایی مراجعه کنندگان در طبقه همکف حضور دارد و راه پله ای که به طبقات دیگر راه دارد، در تاریکی و سکوت است، انگار کسی به جز این آقا در ساختمان حضور ندارد.
اداره گاز ناحیه 8 مشهد مدت دو سالی است که از خیابان کاشانی به بولوار شهید رستمی نقل مکان کرده و در یک ساختمان سه طبقه مستقر شده است.آدرس دقیق آن خیابان شهید رستمی 22 ، داخل کوچه طالبی 5 ، اولین پارکینگ سمت چپ است که در بین دیگر مجتمع های مسکونی واقع شده است و بر اساس مشاهدات خبرنگار ما، کاربری مسکونی هم دارد.البته مالک ساختمان خود شرکت گاز است ، اما آن چیزی که ارباب رجوع را دچار مشکل می کند، این است که هیچ تابلویی در حاشیه خیابان اصلی که نشان دهنده آدرس دقیق اداره گاز باشد، وجود ندارد و شهروندان برای پیدا کردن آن سردرگم هستند. ساختمانی که در انتهای کوچه قرار دارد و رفت و آمد آن چنان خاصی به داخل ساختمان صورت نمی گیرد.هر چند که گفته می شود بیشتر خدمات اداره گاز از طریق دفاتر پیشخوان انجام می شود. ولی باز هم خیلی از شهروندان ترجیح می دهند که مستقیم کارهای خودشان را در اداره گاز انجام دهند. گرمای هوا خیلی کلافه کننده است.خلوتی کوچه منتهی به ساختمان اداره گاز ناحیه 8 هم حوصله بر است که ناگهان جوانی موتورسوار روبه روی ساختمان می ایستد و از پیدا کردن آن خوشحال هم است. وقتی دلیل آن را سوال می کنم در جوابم می گوید به سختی توانستم ساختمان اداره گاز را پیدا کنم. ساختمانی که داخل کوچه هست و هیچ تابلویی هم در خیابان اصلی ندارد و به راحتی نمی توان آن را پیدا کرد. خسته شدم و الان که پیدا کردم خوشحال شدم. علت مراجعه اش به اداره گاز ناحیه 8 را جویا می شوم که بیان می کند نیروهای اداره گاز بدون این که اطلاع دهند علمک گاز منزلمان را قطع کردند و برای همین پیگیر شدم. البته چون منزل مان را بازسازی کردیم اعلام کردند که باید در ابتدا مجوز نظام مهندسی را بگیرم. عباسی یکی دیگر از مراجعه کنندگان به اداره گاز است که نیم ساعت پس از مراجعه کننده قبلی وارد ساختمان می شود.او چند ماه قبض گاز را پرداخت نکرده و برای بدهی های گذشته مراجعه کرده است که بدون هیچ مشکلی کار خود را انجام داد و رفت. پس از بازدید میدانی به سراغ مدیر عامل اداره گاز ناحیه 8 رفتم که در حال جلسه با کارشناسان مربوط خود بود و درباره مشکلات و نواقصی که وجود دارد، صحبت می کرد.سپس با روی خوش با خبرنگار ما دیدار و درباره مصاحبه هم اعلام کرد که با سخنگوی شرکت گاز استان صحبت شود.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.













.jpg)
